جهش از ناوبری

  
  
جهان در اول دایره بود
بعد از تصادف با یک کفشدوزک
                         ذوزنقه شد
تا در چهار گوشه ناهمگون آن بنشینیم
و برای هم پاپوش بدوزیم!
 
 
اکبر اکسیر
 
 
 
 
 
 

10 Comments

  1. کلی کیف کردم دیدم از اکبر اکسیر دو تا شعر گذاشتی…. اکبر اکسیر رو خودت بهم معرفی کردی و گاه گاهی شعرهاشو می خونم…

  2. دیروز مستطیلی به من دهن کجی کرد و ذوزنقه شد
    من از اول مربع بودم
    در صف نان، لوزی شدم
    در چهارراه، مثلث
    در بانک، قائمه
    به خانه که رسیدم پاره خط بودم
    آن قدر در خود لولیدم تا دایره شدم
    – کمربندی بر شلوار پدر بزرگ-
    خودمانیم، جهان پر از توطئه اشکال هندسی است

    اکبر اکسیر

  3. 1 . شعر مناسبت داره
    2 . عجب شاعریه اکبر اکسیر
    3 . چرا به من معرفی نکرده بودی تا حالا؟
    4 . توی این اشکال هندسی تو یکی همیشه یه پاره خطی ، فاصله بین دو نقطه. یادت نره

  4. آخ امین جای عادل کفش دزد خالیه اونجا
    بچه کوچه 38 بود نمیدونم هنوز زندست یا نه ولی استاد بود تو کارش
    .
    اگه این صحنه رو می دید

  5. جهان از اول چیز دیگری بود…ما غلط می پنداشتیم

    • مرحومه ایران جوانفکر
    • Posted آگوست 5, 2009 at 00:22
    • Permalink
    • پاسخ

    پاپوش را می دانم کجا بیابم و ببافم
    ذهن پوش را اگر نشانه ای می دانی بگو…حتی شده به شعر

  6. امین کفش من اونجا چی کار می کنه؟؟؟
    یادم می آد آخرین بار باهاش رفته بودم فشم
    گلی شده بود بد جور
    منم پرتش کردم ته کمدم
    تازگیا یه کارایی می کنم یادم می ره
    منم اونجا بودم؟؟؟
    😉
    .
    .
    .
    روم به دیوار جو بلاگت یه کم سنگینه آدم می ترسه کامنت بذاره

  7. آدرس:همون کفش مشکیه دست راست
    همون که دست به کمر وایساده چپ چپ نگاه
    می کنه

  8. یاد پاپوش های بیچاره و بی زبونی افتادم
    که این مدت زیر فشار راه رفتن ها و افتادن ها و دویدن ها پاره شد !
    چقدر برای هم دنبال کفشی گشتیم که بشه باهاش دوِيید ..
    چقدر این کفش های زوار در رفته و عینک آفتابی های شکسته و بطری های آب دست به دست شده و ماسک های سیاه شده م رو دوست دارم امین … !!


برای مرحومه ایران جوانفکر پاسخی بگذارید لغو پاسخ